پشت پرده شبکه های اجتماعی چیست؟
احتمالاً بسیاری از این مخاطبین هم اگر به پشت پرده این شبکهها پی ببرند همکاریخود را با این شبکهها قطع خواهند کرد و چالش بسیار مهمتر برای این سازمانها آن است که روزی در نهایت همین شبکهها مورد استفاده مخالفین سیاستهای این کشورها قرار بگیرد و به اصطلاح چاقو دسته خود را ببرد.
احتمالاً بسیاری از این مخاطبین هم اگر به پشت پرده این شبکهها پی ببرند همکاریخود را با این شبکهها قطع خواهند کرد و چالش بسیار مهمتر برای این سازمانها آن است که روزی در نهایت همین شبکهها مورد استفاده مخالفین سیاستهای این کشورها قرار بگیرد و به اصطلاح چاقو دسته خود را ببرد.جریان حوادث پس از انتخابات خبری در رسانههای خارجی منتشر شد مبنی بر این که وزارت خارجه آمریکا از گردانندگان شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک و تویتر خواستهاست تا فرآیند روزامدسازی فصلی خود را به تاخیر بیندازد تا معترضین با استفاده از این شبکهها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود اینست که آیا واقعاً علت اصلی درخواست دولت آمریکا از این شبکهها همین مورد بوده؟
برای پاسخ به این سوال پیش از هر چیز باید به طرز تفکر و فلسفه روسا و اساساً سیستم اطلاعاتی غرب پی برد.
برای این کار ابتدا باید نوع اطلاعات مورد نیاز یک دستگاه اطلاعاتی را بشناشیم. اطلاعات موردنظر یک دستگاه اطلاعاتی از یک نظر به دو نوع 1)اطلاعات علنی و 2)اطلاعات غیرعلنی تقسیم میشوند.
براساس گفتهی متخصصین طراز بالای سیا، 95% اطلاعات موردنیاز «آژانس اطلاعات مرکزی» از اطلاعات علنی تامین میگردد و تنها 5% اطلاعات طبقهبندی شده است.
اطلاعات علنی، اطلاعاتیست که مطبوعات، رسانهها و مردم کوچه بازار آن را در اختیار دارند و اطلاعات غیرعلنی یا طبقهبندی شده همانند یک سند طبقهبندی شده نظامی میباشد که برای به دست آوردن سازمانهای اطلاعاتی مجبور به اجیرکردن نیرو و هزینههای زیاد میباشند که با توجه به نوع سندی که توسط این مزدور میتواند کشف شود و خطرات احتمالی لو رفتن این جاسوس کسب چنین اطلاعاتی دارای ریسک بالایست .
سازمانهای اطلاعاتی معمولاً برای بدست آوردن اطلاعات خارجی از دور روش کلی ولی با قواعد یکسان استفاده میکنند.
این روشها عبارتند از: 1)از طریق پایگاه برونمرزی (خارج از کشور هدف) 2)از طریق پایگاه در کشور هدف که البته باید حتماً دارای پوشش باشد نظیر سفارتخانه و سایر پوششهای دیگر
براساس همین مطالب میتوان بسیاری از حرکات و کردار سازمانهای اطلاعات جهان را در قبال کشورمان تحلیل کرد ضمن این که باید در نظر داشت که بارها خود مسولین اطلاعاتی و سیاسی این کشورها خصوصاً آمریکا تاکید داشتهاند که بزرگترین نقطهی ضعف آنها در قبال ایران نداشتن اطلاعات از داخل ایران است.
آن زمان که ایالات متحده سعی میکند با ایجاد پایگاههایی در کشورهای اطراف ایران به کسب اطلاعات از داخل ایران بپردازد. در واقع به سبک پایگاههای برونمرزی مشغول کسب خبر است و چه آن زمان که دولت آمریکا فشار میآورد که در ایران کنسولگری داشته باشد در واقع به دنبال کسب خبر با استفاده از تکنیک ایجاد پایگاه در کشور هدف است.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا به لطایف الحیل و با استفاده از روشهایی که گفته شد و با صرف هزینههای فراوان سعی کرده که ضعف اطلاعات خود را در قبال ایران برطرف کند. اما هر چه بیشتر هزینه کرده، کمتر نتیجه گرفته است: شاید دو دلیل اصلی که باعث شده است تا اینگونه اقدامات کمتر نتیجه داده عبارت باشند از:
1) احساسات شدید ملیگرایانه ایرانیان
2) هوش اجتماعی بالای ایرانیان که باعث میشود به راحتی اقسام و انواع پوششها را درک کرده و از اینگونه سازمانها فاصله بگیرند.
این دلایل باعث شده است که همواره عدهای خاص که دارای عقاید مشخص سیاسی – مذهبی هستند با اینگونه سازمانها ارتباط برقرار کنند که خود همین باعث میشود نتایج اطلاعات دریافتی از اینگونه افراد با وافعیت جامعه تفاوت زیادی داشته باشد.
در واقع ضعف (با تعبیری حفره) عظیم سازمانهای اطلاعاتی غرب در قبال ایران آن است که این کشورها از عقاید عامه مردم و طرز تفکرشان، آداب، سننشان اطلاعات درستی ندارند و آن اطلاعاتی را هم که در اختیار دارند یا دریافت میکنند را معمولاً به واسطهی افراد با پیش زمینههای مشخص کسب میکنند.
کسب اطلاعات با استفاده از تکنولوژیهای (IT)
انقلاب دیجیتالی و پدیدههای نوظهوری چون، اینترنت، وبها و وبلاگها گرچه
با پیشفرض سیاسی و جاسوسی طراحی و توسعه نیافت اما مانند اکثر اختراعات
بشری بستری شد برای سوء استفادهی سیاسیون و دستگاههای اطلاعاتی غرب از
شهروندان خود و دیگر کشورهای (حال چه دوست و چه رقیب) به مرور با عمیق تر
شدن این به اصطلاح انقلاب و ایجاد وب 2ها شبکههای اجتماعی شکل گرفت و
سامان یافت به مرور سازمانهای اطلاعاتی غرب درک کردند که این شبکههای
اجتماعی بالقوه میتوانند بستری بسیار مناسب برای کسب اطلاعات علنی و یا
احیاناً غیرعلنی باشند.
ویژگی خاصی که این شبکهها برای سازمانهای اطلاعاتی داشتند آن بود میتوانستند این بار برخلاف گذشته که آنها نهایتاً اطلاعات علنی را میباید از طریق رسانهها بدست میآورند میتوانستند این بار به صورت مستقیم با مردم در کشور هدف ارتباط داشته باشند تا نظراتشان را بخصوص در مورد یک خبر خاص و مشخص را بدانند. این امری بود که پیش از این به واسطهی وبلاگها هم امکان تحقق داشت اما ضعف وبلاگها در این مورد عدم دستهبندی و تفکیک اطلاعات بود که کار بررسی و تحلیل خبر را وقتگیر و پرهزینه مینمود گرچه ابتدا امر تویتر میتوانست به عنوان یک میکروبلاگر به کمک آن بیاید.
اما در نهایت شبکههای اجتماعی عملاً توانسته بودند این ایراد بزرگ وبلاگها را نیز برطرف کنند. در واقع آنچه به خصوص در این شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد بکارگیری و تخلیه اطلاعاتی مخاطب است بدون اینکه وی کوچکترین آگاهی از این امر داشته باشد و طرف اصلی را در این شبکهها بشناسد.
نتیجهگیری
گرچه شبکههای اجتماعی در ابتدای راه امیدواریهای زیادی را بر سازمانهای
اطلاعاتی غرب خصوصاً آمریکا به وجود آورد تا بتوانند حفرههای اطلاعاتی خود
را در برابر کشورهای رقیب پوشش دهند و علیرغم ذوق زدگیهای اولیه این
سازمانها آنچه که امروز به مرور مشخص میشود آن است که این شبکهها نیز
نتوانستند کاراییهای که قبلاً پیشبینی میشد را از خود بروز دهند و نواقص
روشهای قدیمی جذب اطلاعات را پوشش بدهد. این بار هم به صورت خاص یک عده
با طرز تفکرات خاص و پیشفرضهای مشخص از این شبکهها استقبال کردند و این
باز هم منجر به یک طرفه شدن اطلاعات دریافتی این سازمانها شد.